هشتم ثور، به عنوان روز پیروزی مجاهدین در تاریخ افغانستان ثبت شده است. اما در میان مردم عام، این روز سرآغاز چه رویدادهایی است و چه چیزی را در ذهن مردم عام افغانستان، به ویژه نسل نوین این کشور، متبادر میسازد؟
قضاوت در مورد هشتم ثور از نتایج آن بر میآید، جنگهای پس از هشت ثور در افغانستان عناوین مختلفی یافت که شاید معمولترین آن «جنگهای تنظیمی» باشد. احزاب برای رسیدن به قدرت در سراسر افغانستان، به ویژه در جادههای کابل علیه همدیگر جنگیدند. این نبردها که ناشی از تقسیم قدرت میان احزاب قوم محور شکل گرفت، تا سرحد برادر علیه برادر ادامه یافت
مبارزه مجاهدین که از دوران حاکمیت سردار داوود خان شکل گرفت، با ورود قشون سرخ شوروی آتش جنگ شعلهورتر شد که با خروج این نیروها گمان میرفت، دیگر جنگ در افغانستان خاتمه یافته است. زیرا به باور بسیاریها این دولت کمونستی بود که با کمک ارتش سرخ شوروی زمینه ساز ادامهی جنگ بود؛ اما با سقوط حکومت دکتور نجیبالله و پایان دوره اقتدار حزب خلق و پرچم، جنگ شکل دیگری به خود گرفت و میتوان گفت که منازعه برای بقا و رسیدن به قدرت سیاسی بود.
جنگهای تنظیمی نهتنها بنیادها و شالودهی حکومتداری را فرو ریخت؛ بلکه مردم عام افغانستان به شکل بیسابقهی قربانی دادند. به باور کارل اشمیت فیلسوف و نظریه پرداز آلمانی« اگر مردمی، دیگر توان یا خواست حفاظت از خود را در سپهر سیاست نداشته باشند، سپهر سیاسی از میان نمیرود. تنها مردمان ضعیف محو میشوند»
تا آن زمان دو دهه جنگ در افغانستان، با بی رحمی تمام کشور و مردم را متضرر کرد و ادامهی این جنگ سبب شد تا دیگر کسی با بحث صلح نیز آرامش نیابد؛ زیرا منطق دوگانهی جنگ و صلح، تعریف دشمن را نزد مردم این کشور مشکل کرده بود. بهدلیل اینکه هیچگاهی به وضوح تعریفی از دشمن در این جنگ داخلی وجود نداشت وهر جناح، گروه های محالف منافع خود شان را با کلماتی گاه «دشمن» و زمانی «مخالف سیاسی» خطاب کرده و برای از بین بردن آنان آستین بر زدند.
در فرجام، میتوان گفت که آنچه هشتم ثور به ارمغان آورد، کشتار بیرحمانه مردم عام، مهاجرت و بیخانمانی و از میان رفتن زیربناهای نیمبند کشور بود. پیروزی در جنگ فقط در شکست دشمن خلاصه نمیشود؛ بلکه نگهداشتن پیروزی و حفظ آنچه که جناح غالب بهدست آورده، مهمتر است. مجاهدین در نبرد با ارتش سرخ شوروی به هر نحوی که بود، پیروز شدند؛ اما نتوانستند این پیروزی را حفظ کنند و درگیر نبردهای اقتدارطلبانه با بنمایه سمتی و قومی شدند.